نقطه سرخط !

و فرشته ای با بال های خونی، در صدای خنده ات، با مرگ میرقصید!

~آره دلتون برام بسوزه!!

شنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۲، 21:7

یه شب داشت برامون تعریف میکرد از خاطرات تصادف

میگفتش اون سه شبی که من بیمارستان بودم اصلا نخوابیده بود و همش انرژی زا میخورد و همش تو بیمارستان بود و هتل نرفت!

اوکی...

داداشی......:)))

person Saskia
chat
•••